96/6/24
مامانی مهربون قربونت برم عسلی.قشنگم من از دست بابا به خاطر این که نیومد بریم از شما عکس بندازیم ناراحت بودم.بابا داشت از من عذرخواهی میکرد و دستم رو بوسید دیدم شما هم با اوت راه رفتن خاص خودت آروم آروم اومدی و دست من رو بوسیدی.قربونت برم عسلی.
نویسنده :
مامان
20:59