نیایشنیایش، تا این لحظه: 7 سال و 6 ماه و 30 روز سن داره

خاطرات نیایش

موبرا(مربا)چپش(کفش)

اشتابی(اشتباه)٬خبار(خراب),هگن(لگن)،کبات(کتاب),می پخه( می پزه) ،تخم گر(تخم مرغ) ،گابلمه،گهوه ای،گرمز(قابلمه،قهوه ای،قرمز), وقتا (وقتی),دوایی(دمپایی),دباس(لباس),سرد(زرد),بات گهرم(باهات قهرم)،چایی میخورم نه(چایی نمی‌خورم),اصن(اصلا),منوم (ممنون)،تیف (کیف),خنسانسا ( فوق لیسانسه ها),دایه آلوده(دایه آلو) ،باسی(بازی),نگاشی (نقاشی)گیلیچ کالا( دیجی کالا),علوس (عروس),,خلامو (خرمالو),گوشاله (گوشواره),گمبندن(گردنبند),دمک (دگمه),اسباتی ( اسباب بازی),دی (گیر)عسلی امروز اداره نرفتم ،با خاله پرستو و ستایش که به خاطر آلودگی تعطیله نشستیم این لغات رو در آوردیم.
11 آذر 1398

98/4/31

سلام.عزیزم. خیلی قشنگ و.خوشگل صحبت میکنی.یک.سریال هست به اسم بوی باران هروقت شروع میشه میای میگی بویون بایان شروع شد. عسل مامان دو سه روزه داریم از پوشک شما رو میگیریم. خیلی خوب همکاری میکنی.حتی یکبار هم از دستت در نرفته .عزیزم دیدم از حمام صدا میاد دیدم نشستی رو لگنت. گفتم چکار میکنی؟گفتی دارم جیش میکنم. ...
31 تير 1398

۹۸/۲/۹

سلام جیجر مامان.تازگیها می‌خوام بهت بگم دیوی . چون مثل اون شخصیت دیوی تو کلاه قرمزی همه چی رو برعکس میگی به روشن میگی خاموش به بالا میگی پایین و برعکس به من میگی دستت درد کنه نمی‌خوام رو میگی می‌خوام.... عزیزم بعضی کلمات تم اینهاست ماکایی ماکارونی توموخور. تخم مرغ بادکلنگ. بادکنک گشنمه. گرسنه ام شتایش. ستایش بوشون بپوش فوار. شلوار منو مم. ممنونم دکور. دکتر گوسی. گوشی ........
9 ارديبهشت 1398

۹۷/۹/۲۷

پیش نمایش مطلب شما : مامان به سریال پایتخت میگی نگی(نقی) به بدمزه میگی دب مزه به زیتون میگی دوتون به بیسکویت مادر میگی بیسوکوییت مدر مدرخیلی هم قشنگ صحبت می‌کنی.قربونت برم ...
26 آذر 1397

۹۷/۹/۲۶

ب به شلوار میگی فاوار? با همه چیز هم مخالفت میکنی و جمله هات با نه شروع میکنی? شبها هم پدر منو درمیاری ه...
26 آذر 1397

۹۷/۸/۴

سلام مامانی.خوبی؟به شکلات میگی صل الله. امروز که هی تکرار میکردی من فکر کردم مهر نماز میخوای ولی خانمی پدرمون و در آوردی با زورگویی هات ...
4 آبان 1397

97/7/24

سلام مامانی.از موقعی که از شیر گرفتم پدر من رو در آوردی لجبازی های بی امان،گریه و جیغ زدن های مکرر .شب ها هم که تا صبح سه،چهار بار بیدارم میکنی و گریه میکنی و به من میگی پاشو و بغلم کن و به هم که میخوام بخوابم میگی نخواب.صبح ها گیج گیج میزم اداره و هرروزه دیر میرسم .بعد از ظهر. هم که میام نمی داری لباس هام و عوض کنم و یک ساعت تا زمانی که ستایش بیاد میرویم بیرون یعنی دیگه انرژی ندارم. ...
24 مهر 1397

۹۷/۶/۲۸

سلام مامان قربونت برم .دیروز شما رو از شیر گرفتم خودم از دیروز قلبم داره مبارکه.از غصه برای چهره مظلومیت.فدات شم .دیروز وقتی از در اومدم و شما شیر خواستی من گفتم اوف شده و شما با یک حالت مظلومانه ای گفتی نگو دتا نگو مامان .بعد رفتی یک گوشه نشینی و با مظلومیت به من نگاه کردی.نه گریه ای نه فریادی.این حرکتت برام خیلی سنگین بود .از دیروز هم هر از گاهی میای و آروم میگی اوفه؟من هم میگم أره و میری ولی از دیروز ما هرچی شما میخوای می‌خریم و انجام می‌دهیم تا کمتر بهت فشار بیاد. ...
28 شهريور 1397

۹۷/۶/۲۴

پیش نمایش مطلب شما : سلام.مامانی.حرف زدنت تقریبا داره کامل میشه.جمله های بلند میگی.الان داشتی شعر شب شد لالا کن رو میخوندی. به خیس میگی سیخ ستایش=دتایه یا دتا خالی. هروقت با تلفن با ما صحبت می‌کنی میگی بریم پا(پارک) چیکار میکنی؟=چه کردی؟ ماشین آریو=آیو عینک =عنکا یه عالمه حرفها و کارها ی شیرین دیگه که به وقتش میگم....
24 شهريور 1397