نیایشنیایش، تا این لحظه: 7 سال و 7 ماه و 19 روز سن داره

خاطرات نیایش

21/3/96

1396/3/21 16:53
نویسنده : مامان
76 بازدید
اشتراک گذاری

سلام جوجو گل مامانی.فدات بشم الهی.مامانی گلم چند روزه که نه ماهگی شما تموم شده و من مجبور شدم ببه اداره برم.روز اول شما و آبجی رو به اداره بردم وشما توی اداره کاملا به من چسبیده بودی.از روز سه شنبه به اداره رفتم و شما و اآبجی رو پیش پرستارتون خاله پررستو گذاشتم .و خودم بسیار نگران به اداره رفتم .و لحظه به لحطه با خاله در تماس بودیم و نگران شما.ولی خدارو شکر به خاطر بودن آبجی و همکاری شما زیاد بد نبود و و الان دو سه روزه شما رو پیش پرستار گذاشتم.و یکخورده نگرانیم کمتر شده.عزیز دلم امروز یکشنبه بیست و یکم داشتم به شما سوپ میدادم که یک صدایی از دهانت شنیدم ووقتی دستم رو به لثه ات مالیدم سر مرواریدت که از لثه بیرون آمده بودم لمس کردم.قربونت برم خیلی خوشحال شدم.لازم به ذکره که برای پیدا کردن خاله پرستو خیلی با خاله اعظم و بابا گشتیم تایکفرد قابل اعتماد و معتبر رو پیدا کنیم.

پسندها (1)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)