15/11/95
سلام مامان گلی.قربون دختر تيزو زبر و زرنگم برم.مامانی الان که داررم این مطالبو می نوبسم ساعت 1نیمه شبه وشما با مصیبت خوابيدي.مامانی سرشام دیدم که داری چهاردست و پا میری ومن خیلی بهت افتخارکردم واز اینکه سریع رشد میکنی خوشحالم ولی اینم بگم که خانم پدر منو درآوردی و شبها هر بیست دقیقه بیدار میشی و گریه مسکنی. من ديگه از شدت بیخوابی حالت تهوع گرفتم ولی باز هم. عاشقتم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی