31/2/96
سلام جیگرم امروز یک اتفاق جالب افتاد.شما با دیدن بابا به بغل من پریدی.ما اول دلیلش رو نفهمیدیم.بابا شمارو بغل کرد ولی باز گریه کردی و من تعجب کردم چون شما پیش بابا گریه نمیکنی.به طور اتفاقی گفتم شاید از تی شرتت که. مشکی است میترسه.بابا رفت پ لباسش رو عوض کرد و شما به بغلش رفتی و خندیدی برای امتحان دوباره لباس مشکیش رو پوشید و شما پریدی بغل من.و برای من جالب بود که از لباس بابا ترسیدی.بعد بابا لباس بیرون رو پوشید و شما خودت رو با گریه به بغلش پرت کردی و خواستی که ببرتت بیرون و الان هم با هم رفتین خرید!البته وقتی من هم مانتو می پوشم گریه میکنی و میخواهی که ببرمت بیرون.عزا گرفتم از هفته دیگه که میخوام برم اداره چیکارت کنم!!؟
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی